سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مؤمن، برادرِ مؤمن است ؛ در هیچ حالی ازنیک خواهی برای او دست نمی کشد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: جمعه 103 فروردین 10

امام صادق (علیه السلام): إنّ أعلَمَ الناسِ باللّه، أرْضاهُم بقَضاءِ اللّه[1].

در گذر زمان با تکامل عقل بشری، علوم نیز از لحاظ کیفی و کمی گسترده ­تر شده­اند. علم دارای شاخه های متعددی است. ازعلوم عقلی و نقلی گرفته تا علوم تجربی و حسی، که هر کدام به زیر شاخه­ هایی متعددی قابل تقسیم است. به جرأت می ­توان گفت که علم به تمام معنا، قابل شمارش نیست. در حدیثی از رسول خدا (ص) آمده است: العلم أکثر من أن یحصی ؛دانش، بیش از آن است که به شماره درآید[2].

اما سئوال این است که در بین این همه علم، کدام بر دیگران شرافت و برتری دارد؟ برخی علوم به واسطه درجه­ ی اهمیتی که در زندگی انسان دارند، و به خاطر نقش مهم­ تری که در جامعه ایفاء می­کنند، از ارزش بیشتری نیز برخوردارند. به عنوان مثال، علم پزشکی به دلیل نقشی که در نجات جان انسان­ها دارد، بر برخی علوم دیگر مانند نجوم، ادبیات و ... ارجحیت دارد. اما با تمام اختلافاتی که در این تقسیم بندی وجود دارد، علمی هست که از درجه اعتباری بیشتری نسبت به دیگر علوم برخوردار است و می­توان با اطمینان خاطر گفت که علوم دیگر به آن ختم می ­شود، و آن، علم «معرفت الله» است. حضرت رضا (ع) می فرمایند: «مردی نزد پیامبر (ص) آمد و از قله ­ی دانش پرسید. امام در جواب فرمودند: معرفة الله، حق معرفته؛ معرفت خدا، آن چنان که بایسته است»[3].  و امام علی (ع) معرفت خداوند را بالاترین معرفت می­دانند. و در جای دیگر می­گویند: «ثمرة العلم، معرفة الله؛ ثمره دانش، معرفت خداست»[4].

از این جا، به راحتی می ­توان فهمید که شناخت خداوند بهترین علم است. معرفت خالق هستی، در گروه شناخت ذات، اسماء و صفات اوست. او را یگانه پروردگار عالَم دانستن و یقین داشتن به این که تمام عدالت را در خود دارد، و قادر و متعال است. بر هر چیز و هر کس احاطه دارد. عالِمی است که علمش به مکان یا زمانی محدود نمی شود و تدبیر تمام امور، از خلقت گرفته تا رستاخیز اعظم، در دست اوست. انسان، در سایه این شناخت است که با تمام وجود در خداوند ذوب می ­شود. می­داند که در مسیر خلقت چیزی به گزاف آفریده نشده و فعل و انفعالی بدون اذن او، و خارج از علم و قدرت او، تحقق نمی ­یابد. لذا هرگز در سختی­ ها لب به اعتراض نمی ­گشاید و در خوشی­ ها، غَرّه نمی ­گردد. هر آن، شکرگزار نعمت ­های اوست، و بر آنچه برای او فرستاده، راضی و خرسند است. 

1) بحارالانوار، ج71، ص158، ح75.

2) میزان  الحکمه، ج3، ص2104، ح14121.

3) دانش نامه عقاید اسلامی، آیت الله ری شهری، ج4، ص15.

4) دانش نامه عقاید اسلامی، آیت الله ری شهری، ج4، ص15.


نوشته شده توسط علی اکبر ابراهیمی در سه شنبه 87/11/15 و ساعت 9:16 صبح | نظرات دیگران()

«معرفت» به معنای «شناختن»، «دانستنِ بعد نادانی» و معادل «علم»، «دانش» و «آگاهی» است. عبادتِ بدون شناخت، معنا و مفهومی نداد، جز انجام یک سری حرکات ورزشی. چگونه ممکن است کسی را بپرستیم، اما از او شناختی، حتی اولیه نداشته باشیم. اگر چنین باشد پس مقابل خیالات و اوهام خود کرنش می­کنیم. اولین قدم در راه عبودیت، ‌شناخت عمیق و دقیق از معبود است. باید بدانیم که ‌عبادت مخصوص کسی است که شما را می­آفریند؛ به شما فیض بزرگِ «بودن» و «شدن» را می­دهد. تا او را خوب نشناسیم؛ به قدرت او پی نبریم؛ او را خالق همه­ی کائنات ندانیم، ‌عبادت او پوچ و بی­معناست.

پس اولین قدم در راه عبادت،‌ شناخت است. امام علی(ع) می فرمایند: «اول عبادة الله معرفته؛ سرآغاز دین، معرفت اوست». (1)

بعد از شناخت، باید فهمید و با تمام وجود ایمان آورد که تمام مقدّرات دست خداوند تبارک و تعالی است. فقط به فقط اوست که ما را آفریده، و در این آفرینش اعظم شریکی ندارد.

شرک نه در مملکتش دست سای    خود نتوان بود به شرکت خدای (دهلوی)

 بنابراین نخستین گام در راه شناخت، این است که بدانیم، همه چیز و همه کس از او منشأ گرفته و به او ختم می­شود.

او به خود هست و جهان هست بدو            نیست دان هر چه نپیوست بدو

جنبش از وی رسد این سلسله را                روی در وی بود این قافله را

همه را جنبش و آرام ازوست                      همه را دانه ازو دام ازوست

لازمه­ی توحید، نبود محدوده­ایی برای خداوند است. بدین معنا که قبل از هر هستی او وجود داشته و بعد از هر وجودی او خواهد بود. اگر به عقل خود رجوع کنیم، خواهیم فهمید که اگر خداوند، محدود باشد؛ یعنی در قالبی قرار گیرد، پس کسی بوده است که این حدود را برای وی معین کرده، لذا او هم معلول دست دیگری است و این شرک به خداوند است. او ازلی و ابدی است.

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد           عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

1)  دانش­نامه عقاید اسلامی/ آیت الله ری شهری/ ج4/ ص18.


نوشته شده توسط علی اکبر ابراهیمی در پنج شنبه 87/9/7 و ساعت 9:23 صبح | نظرات دیگران()

صبح اولین جمعه آذرماه 1387، با دو نفر از همکارانم، ساعت 6 صبح به طرف نمایشگاه کتاب حرکت کردیم. در راه، مدیر توزیع نشریات مؤسسه دارالحدیث تماس گرفت که امروز آقای احمدی نژاد به نمایشگاه خواهد آمد، پس خود را برای حضور احتمالی ایشان آماده کنید. هر چند که اثری از ایشان در نمایشگاه یافت نشد اما پس از صرف صبحانه در حسن آباد، سر ساعت 9 خودمان را رساندیم. خیلی از غرفه ها باز نکرده بودند. من که برای اولین بار به این نمایشگاه می آمدم، برخی صحنه ها برایم بسیار جالب بود. مثلاً در مورد تعداد نشریات و خبرگزاری ها، آماری را شنیده و خوانده بودم، امّا از نزدیک اجتماع آنها را ندیده بودم. تعداد زیادی روزنامه، هفته نامه، ماهنامه، مجلات فصلنامه، دو فصلنامه و ... وجود داشت که تاکنون اسمشان را هم نشنیده بودم.

در آنجا بسیاری از افراد مشهور، از وزیر و وکیل گرفته تا خبرنگار و اصحاب رسانه، حضور داشتند. در بین کسانی که خیلی معروف بودند و مدام دور و برش شلوغ بود و هیچ گاه خلوت نشد، جناب آقای پور محمدی، وزیر سابق کشور و رئیس فعلی سازمان بازرسی کل کشور بود. از جلوی غرفه ما هم رد شد، امّا توفیق هم کلامی با ایشان پیدا نکردم. به نظرم ایشان اکثر غرفه ها را دیدند. آقای رسول جعفریان نیز از منشورات دارالحدیث بازدید کردند و بنده یک دوره مجله حدیث اندیشه به ایشان هدیه دادم.

غرفه های شلوغ، مانند همشهری، جام جم، خبرگزاری فارس نیوز، از امکانات خوبی برخوردار بودند و انصافاً پول خرج کرده بودند. دکوراسیون مفصل و پرخرج، دختران جوان بزک کرده، فضای بزرگ و بسیار مناسب ابتدای ورودی سالن و ... باعث رونق بیش از حد شده بود. البته نباید از پول خرج کردن بی حد و حصر بعضی وزارتخانه هم گذشت که به دلیل تخصصی بودن و مکان نامناسب انتهای سالن، ازشان استقبال چشم گیری نشد.

از حوزه دین و مکتوبات دینی نیز استقبال چندان در خور توجهی نشد. شاید بتوان گفت که جزو کم مراجعه ترین حوزه های نمایشگاه بود. غرفه ما هم مراجعه کننده زیاد نداشت، اما به گفته دوستانم نسبت به سال های قبل، رونق بیشتری داشته است.

کلام آخر

نمایشگاه مطبوعات با این طیف گسترده از لحاظ محتوا و مخاطب، می تواند نشانگر آزادی بیان و قلم در نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، هر چند که برخی گستر? آزادی بیان و قلم را به گل و گشادی نفسانیات خود می پندارند.

یا علی


نوشته شده توسط علی اکبر ابراهیمی در یکشنبه 87/9/3 و ساعت 11:42 صبح | نظرات دیگران()

üچقدر خنده داره که یک ساعت عبادت به درگاه الاهی دیر و طاقت فرسا میگذره ولی 90 دقیقه فوتبال مثل برق و باد می گذره!

ü چقدر خنده داره که 100 هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!

ü چقدر خنده داره که یه ساعت عبادت طولانی به نظر میاد اما یه ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره!

ü چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمی یاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!

ü چقدر خنده داره که خوندن یه صفحه و یا بخش از قرآن یا دعا سخته اما خوندن 100 صفحه از یه رمان عاشقانه آسونه!

ü چقدر خنده داره که سعی میکنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزو کنیم اما به آخرین ردیف یک مکان مذهبی مثل یه مسجد یا هیأت تمایل داریم!

ü چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی کنیم اما برای بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!

ü چقدر خنده داره که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان افراد مقدس و قرآن رو به سختی باور می کنیم!

ü چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدن به بهشت برن!

ü چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته شود همه جا را فرا می گیرد اما وقتی که سخن و پیام الهی رو می شنوید دو برابر در مورد گفتن و یا نگفتن اون فکر می کنید!

ü خنده داره . اینطور نیست؟!

ü دارید می خندید؟ ... دارید فکر می کنید؟

ü این حرفارو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاس گذار باشید که او خدایی دوست داشتنی است.

ü آیا این خنده دار نیست که وقتی که می خواهید این حرفارو به بقیه بزنید خیلی ها رو از لیست خودتون پاک می کنید بخاطر اینکه مطمئنید که اونها به هیچ چی اعتقاد ندارند؟!!!

 

 خنده داره؟ ...... نه ؛ متأسفانه تاسف آوره.

 برگرفته از سایت عصر ایران

 


نوشته شده توسط علی اکبر ابراهیمی در پنج شنبه 87/6/14 و ساعت 3:3 عصر | نظرات دیگران()

شناخت خداوند، بالاترین و عمیق­ترین معرفت در جهان هستی به شمار می­آید. شاید بتوان گفت ریشه­ی تمام معضلات و ناهنجاری های بشر در طول تاریخ، به عدم شناخت از مبداء هستی و آفریدگار آن برمی­گردد. امام علی (ع) می فرمایند: « معرفة الله سبحانه اعلی المعارف؛ شناخت خداوند، بالاترین معرفت است»(1).

وقتی دانستیم که خالق ما کیست و چه صفاتی دارد قطعاً در حرکات و سکنات خود دقت بیشتری خواهیم کرد. «مهلک بودن» از صفات بارز خداوند است. در جای جای قرآن اشاره دارد که خداوند گنهکاران، ستمکاران، مسرفین و دروغگویان را به هلاکت می رساند و در حدیثی از امام علی (ع) رسیده است که: «خداوند هرچیز را هلاک می­کند». لذا وقتی ما به این صفت خداوند شناخت پیدا کردیم و در کنارش دانستیم که خداوند بر تمام اعمال و کردار ما حاضر و ناظر است. روزی خواهید رسید که باید برای هر فعل و ترک فعل، پاسخی مناسب داشت. به طور ناخواسته ترس او را فرا خواهد گرفت. در اینجاست که انسان به عالَمی دست می­یابد که مقداری با آنجه که دیده و شنیده متفاوت است. لذا با دیدن این عظمت و بزرگی و قدرت و بی­همتایی ترس وجود آن را خواهد گرفت.

هر که دل آرام دید از دلش آرام رفت             چشم ندارد خلاص هر که در این  دام رفت

یاد تو می­رفت و ما عاشق و بی­دل شدیم      پرده برانداختی کار به اتمام رفت

(سعدی)

رفتن آرامش، و حلول ترس، در اینجا به معنای وادادن، کنار آمدن و شکست نیست. بلکه به معنای پی بردن به عظمت خداوند و خشوع و خشیت یافتن در مقابل او و درک ضعف خود است. این ترس نه تنها موجب عقب­گرد انسان نمی­شود، بلکه عاملی است برای دقت بیشتر در زندگی. اندیشیدن در این­که انسان کیست؟ از کجا آمده؟ به کجا خواهد رفت؟ هدف از خلقت او چیست؟ و وظیفه او در این جهان گذرا چیست؟ همه و همه موجب ترس و دست به عصا حرکت کردن انسان می­گردد. لذا هنگامی که ترس به معنای مثبت، شما را فراگرفت و به عظمت خداوند پی بردید و دانستید که از کجا آمده­اید به کجا خواهید رفت و هدف از خلفتتان چیست؟ دیگر به زندگی روزمرهِ دنیوی دل نمی­بندید، آن را آمال و آرزوی خود قرارر نمی­دهید و جهان هستی را در مقابل آنچه خداوند دارد و آفریده است، هیچ و ناچیز می پندارید و نتیجه همان می­شود که در حدیث آمده: بریدن از دنیا و وصل شدن به اقیانوس بیکران ازلی و ابدی پروردگار.

1) دانش نامه عقاید اسلامی / آیت الله ری شهری/ ج 4/ ص 16


نوشته شده توسط علی اکبر ابراهیمی در پنج شنبه 87/6/7 و ساعت 7:48 عصر | نظرات دیگران()

المپیک 2008 پکن

ورزش در زندگی امروزی جای خود را باز کرده و از یک مقوله صرفاً تک بعدی خارج شده است. هر چند که شعار (دوری ورزش از سیاست) به وفور داده می شود، ‏امّا با اندکی دقت، عکس این قضیه در مرحله عمل شاهد هستیم. مسابقه ندادن ایرانیان در مقابل اتباع اسرائیل‏، شاید بارزترین آن باشد.

المپیک، اوج توانایی های ورزشی است. تمام قهرمانان با حداکثر قدرت در بزرگ ترین رویداد چهارسال یک بار،‏ حاضر می شوند،‏و زیاد بی راهه نیست اگر بگویم نهایت آرزوی ورزشکاران جهان،‏حضور و قهرمانی در المپیک است. اگر کسی در این رویداد بزرگ در صدر قرار گیرد،‏ دیگر نمی تواند برای خود آرزوی بزرگتری تصور کند.

با اندکی دقت خواهیم فهمید که سیاستمداران و ابرقدرت های جهان نیز به المپیک به عنوان یک واقعه صرفاً ورزشی نگاه نمی کنند، بلکه آن را صحنه ایی ویژه برای به اثبات رساندن استیلای خود بر جهان می دانند. بنابراین تمام تلاش و کوشش خود را در تمام ابعاد، از مسائل اقتصادی گرفته تا توجهات فرهنگی، ‏به کار می گیرند تا قهرمان شوند. در طول تاریخ المپیک، قدرت های سیاسی جهان، خود را در این رویداد مهم به اثبات رسانده اند. هر چه در المپیک مدال بیشتری کسب کنیم در حقیقت خود را در جهان امروزی نمایان تر ساخته ایم و قدرت سیاسی و اقتصادی خود را نیز توانسته ایم به اثبات برسانیم. عکس این قضیه هم صادق است؛ یعنی هر چه دست خالی تر شرکت کنیم، شخصیت اجتماعی، ‏سیاسی، ‏و فرهنگی خود را در منظرگاه جهانی پایین تر آورده ایم.

تمام این حرف ها را آوردم برای این که بگویم چرا برای ما المپیک هنوز مهم نیست؟!!! و چرا بعد از گذشت بیش یک هفته از شروع برگزای المپیک پکن،‏ هنوز کاروان ما حتی از یک مدال نه چندان خوش آب و رنگ، بی نصیب است؟!!!

به ناچار پاسخ به آن را باید سیاسی داد و چون این مجال،‏ جای طرح آن نیست،‏ از ادامه مطلب خودداری می کنم،‏ ولی حیفم می آید این نکته را نگویم که علت اصلی این شکست سنگین را باید در مدیریت کلان دولت و دولت مردان جست. آقایانی که در موفقیت نسبی دوره قبل المپیک به وجد آمده بودند، نمی دانستند که آن پیروزی ها در دوره قبل از ایشان مدیریت شده است و در واقع بر سر سفره ایی نشسته اند که دیگری تدارک دیده و برای آن جان کنده است، و حالا باید در مورد مدیریت این آقایان قضاوت کرد و بدان نمره داد.


نوشته شده توسط علی اکبر ابراهیمی در شنبه 87/5/26 و ساعت 12:13 عصر | نظرات دیگران()

معروف است که ما ایرانیان مرده پرستیم و یدون این که مفاخر زنده را دریابیم و به یادآوریم، به گذشته خودمان افتخار می کنیم، امّا شاید مجبور باشیم از این به بعد بگوییم مرده پرست هم نیستیم. فقط به شدت سیاستمداریم. هرکجا که بوق و کرنای باشد، ما هم حضور فعال داریم؛ خیلی قرّا سخنرانی می کنیم؛ دم از همه چیز می زنیم، از هر دری اظهار فضل می کنیم و خودمان را عالم دهر می دانیم، ولی در مرحله عمل، پایمام چوبین می شود، همان طوری که پای استدلالیون چوبین بود. 

    آرامگاه نیمه کاره شاعر متعهد معاصر، قیصر امین پور پس از گذشت 7ماه از تاریخ وفات

 آرامگاه قیصر امین پور


نوشته شده توسط علی اکبر ابراهیمی در پنج شنبه 87/3/23 و ساعت 2:42 عصر | نظرات دیگران()
<      1   2   3   4   5      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تو پس کوچه های جمعه
روشنگر راه
تحولات طبیعت و بازنگری درونی
جمعه پرتحرک نمایشگاه مطبوعات
یادداشتی بر مناظره موسوی - احمدی نژاد
انتخابات و دلزدگی ها
بهجت دین در محاق
چگونه با شهید آوینی آشنا شدم
تجربه نیاندوختن از گذشته و باخت فوتبال ملی
سیاست دینی و دین سیاسی
به بهانه شهرآورد 66 سرخابی
انتخابات دهم و معادله چند مجهولی
[عناوین آرشیوشده]

بالا

امام علی; (ع): فرصت، چون ابر می; گذرد ،پس فرصت های; خوب را غنیمت شمرید

بالا