صبح اولین جمعه آذرماه 1387، با دو نفر از همکارانم، ساعت 6 صبح به طرف نمایشگاه کتاب حرکت کردیم. در راه، مدیر توزیع نشریات مؤسسه دارالحدیث تماس گرفت که امروز آقای احمدی نژاد به نمایشگاه خواهد آمد، پس خود را برای حضور احتمالی ایشان آماده کنید. هر چند که اثری از ایشان در نمایشگاه یافت نشد اما پس از صرف صبحانه در حسن آباد، سر ساعت 9 خودمان را رساندیم. خیلی از غرفه ها باز نکرده بودند. من که برای اولین بار به این نمایشگاه می آمدم، برخی صحنه ها برایم بسیار جالب بود. مثلاً در مورد تعداد نشریات و خبرگزاری ها، آماری را شنیده و خوانده بودم، امّا از نزدیک اجتماع آنها را ندیده بودم. تعداد زیادی روزنامه، هفته نامه، ماهنامه، مجلات فصلنامه، دو فصلنامه و ... وجود داشت که تاکنون اسمشان را هم نشنیده بودم.
در آنجا بسیاری از افراد مشهور، از وزیر و وکیل گرفته تا خبرنگار و اصحاب رسانه، حضور داشتند. در بین کسانی که خیلی معروف بودند و مدام دور و برش شلوغ بود و هیچ گاه خلوت نشد، جناب آقای پور محمدی، وزیر سابق کشور و رئیس فعلی سازمان بازرسی کل کشور بود. از جلوی غرفه ما هم رد شد، امّا توفیق هم کلامی با ایشان پیدا نکردم. به نظرم ایشان اکثر غرفه ها را دیدند. آقای رسول جعفریان نیز از منشورات دارالحدیث بازدید کردند و بنده یک دوره مجله حدیث اندیشه به ایشان هدیه دادم.
غرفه های شلوغ، مانند همشهری، جام جم، خبرگزاری فارس نیوز، از امکانات خوبی برخوردار بودند و انصافاً پول خرج کرده بودند. دکوراسیون مفصل و پرخرج، دختران جوان بزک کرده، فضای بزرگ و بسیار مناسب ابتدای ورودی سالن و ... باعث رونق بیش از حد شده بود. البته نباید از پول خرج کردن بی حد و حصر بعضی وزارتخانه هم گذشت که به دلیل تخصصی بودن و مکان نامناسب انتهای سالن، ازشان استقبال چشم گیری نشد.
از حوزه دین و مکتوبات دینی نیز استقبال چندان در خور توجهی نشد. شاید بتوان گفت که جزو کم مراجعه ترین حوزه های نمایشگاه بود. غرفه ما هم مراجعه کننده زیاد نداشت، اما به گفته دوستانم نسبت به سال های قبل، رونق بیشتری داشته است.
کلام آخر
نمایشگاه مطبوعات با این طیف گسترده از لحاظ محتوا و مخاطب، می تواند نشانگر آزادی بیان و قلم در نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، هر چند که برخی گستر? آزادی بیان و قلم را به گل و گشادی نفسانیات خود می پندارند.
یا علی