جمعه ی گذشته، اولین روز آبان ماه 88، برای شرکت کنندگان در نمایشگاه مطبوعات، روز ویژه بود. شعار علیه آقای کروبی و مشایعت ایشان با توهینهای خجالت آور، اگر بیانگر شخصیت و فضای غالب کشور ما نباشد، اما بخش زیادی از جامعه ما را در بر می گیرد، به خصوص طرفداران آقای احمدی نژاد را.
فارغ از این که مشرب سیاسی آقای کروبی، مورد تأیید است یا نه؟ باید به این مسئله این گونه نگاه کرد که آیا ایشان به عنوان یک شهروند، می توانسته اظهار عقیده کند یا خیر؟! آیا ایشان به عنوان یک روحانی، مطرح هست یا نه؟
آزادی عقیده وبیان، جزو ملزومات اجتماعات بشری است و بدون آنها زندگی بی معناست. در این آزادی است که تضارب آراء شکل می گیرد؛ عقاید درست منسجم تر شده و در برابر مخالفان قوت می یابند. اگر سری به نظام های قدرتمند تاریخ بزنیم؛ از قبل از اسلام گرفته تا بعد از حکومت پیامبر و ائمه (علیهم السلام)، نظام هایی برجسته تر و نمایان تراند که در برابر مخالفان خود با صبر و تحمل و منطق برخورد کرده و از قدرت نظامی و قهریه برای خروج آنها استفاده نکرده اند. درست در نقطه مقابل، نظام های که با قو? قهریه، خود را سر پا نگه داشته اند، یا اثری از ایشان وجود ندارد و یا چهره ایی کریه از ایشان باقی مانده است.
آقای کروبی به عنوان یک شهروند خاص، به واسطه در اختیار داشتن اطلاعات غلط یا درست، از سر خیر خواهی نکاتی را مطرح کردند که اگر من و شما در جایگاه ایشان بودیم، هرگز نمی گفتیم. بهتر این بود مردم با سعه صدر بیشتری برخورد می کردند و حرمت لباس و عمامه ایشان حفظ می شد.