من هم همچون پنجاه میلیون ایرانی، چهارشنبه شب مناظره آقای موسوی و احمدی نژاد را دیدم. برایم بسیار سخت بود که در آن لحظات اظهار نظر کنم. کمی تحمل و تأمل کردم تا اظهارات موافق و مخالف را خوب بشنوم و سعی کردم ذهنم را از تعصبات بی جا و غیر مهم دور کنم و در یک فضای خالی از غرض ورزی و هقط، با در نظر گرفتن دلایل دو طرف، دیدگاهم را مطرح کنم.
نمی دانم، بعد از سی سال به کجا رسیده ایم؟! کدام قل? اقتصادی، سیاسی، فرهنگی را فتح کرده ایم که این چنین به خودمان می بالیم و خود را مملکتی مافوق همه می پنداریم. اگر پیشرفتهایمان را با قبل از انقلاب بسنجیم، خب، بله جهشی خوب داشته ایم ولی آیا این تعالی ما متناسب با اوج گیریهای جهانی بوده است؟ قطعاً تصدیق می فرمایید که هر چند در برخی از جنبه ها جزو برترین ها هستیم، اما هنوز به درجه ای از ترقی نرسیده ایم که پا به پای کشورهای پیشرفته دنیا حرکت کنیم، و در مجموع، جزو کشورهای در حال توسعه محسوب می شویم.
عقل سلیم حکم می کند با توجه به همین داشته ها و توانایی ها در سطح بین الملل عرض اندام کنیم. چون خارج از این محدوده، اولا خودمان را گول زده ایم، نتیجه آن هم جز خود بینی و خود محوری نخواهد بود. ثانیا با احتساب این نوع برداشت، عملکردمان را تنظیم می کنیم که آن هم نتیجه خوبی نخواهد داشت. ثالثا در بسیاری از موارد مورد تمسخر و عزلت جهانی قرار خواهیم گرفت. پس باید گنده تر از دهانم حرف نزنیم.
در بخش داخلی، بر سنجش توانایی های یک دولت، باید شرایط زمانی و مکانی آن را به طور کامل در نظر گرفت. مثلا فاکتورهای چون جنگ، بلایای طبیعی، توطئه های داخلی و بین المللی، سطح عمومی دانش و سواد جامعه و در آمدهای نفتی و غیر نقتی مانند مالیات و .....
اگر ما این فاکتورها را در نظر نگیریم، قطعا به نتیجه مطلوب هم نخواهیم رسید. به نظر می رسد جناب احمدی نژاد بدون احتساب وضعیت جنگ، توطئه های داخلی و خارجی، در آمدهای نفتی و حتی سطح آگاهی های عمومی نسبت به دولت های قبل از خود، اظهار نظر می کنند. پس چه خوب است که قبل از اعلام آمار تورمی 49 درصدی، و مقایسه با الان، کمی هم احوالات دولت و دولتیان آن زمان را از نظرشان می گذراندند، تا خدای نکرده، این اصول گرای معتقد به مبانی اخلاقی که همه جا دعای امام زمان را بر پیشانی خود حک می کند، دچار قضاوت ناصواب نشود.
و اما آمارهای که از یک سال قبل به این طرف، از ناحیه رئیس جمهور و برخی وزرا به گوش می رسد، کمی ابهام دارد. اینجانب در دولتی نبوده ام و نه داعیه ای خویشاوندی با یکی از خدمتگزاران پس از انقلاب در دولت را دارم، فقط به فقط به عنوان یک شهروند ایرانی که می خواهد رئیس جمهوری در شأن و جامع? اسلامیش انتخاب کند، می نویسم. آیا کسی هست که با دقت این آمار عجیب و غریب را بشنود و سئوالی هر چند از روی بی خیالی و بی تفاوتی از گوینده نپرسد، اگر این آمار درست است، پس چرا در زندگی ما تغییر و تحولی ایجاد نشده است؟!. چرا قدرت خرید ما اندکی تغییر نیافته و بلکه در بسیار از موارد، از برخی مواهب الهی هم محروم شده ایم. در آخرین اظهار نظرهای احمدی نژاد که دولت خود را پر کار می داند، خبر از شروع و اتمام طرح های فاز نه و ده پارس جنوبی می دهد. بلافاصله آقایان بیژن زنگنه، ترکان و نعمت زاده، که دست اندرکاران این دولت و دولت قبلی هستند، آمار ایشان را تکذیب می کنند. و احتمال این که این رئیس جمهور، جزو دروغ گوترین رئیس جمهور های دنیاست را به ذهن خطور می دهد. آمار آلومینیوم، مس و روی هم همینطور شد. بخش جالب قضیه این جاست که این قضیه فقط در اقتصاد خلاصه نمی شود، در چهار سال پیش، مد لباس و آرایش جوانان را مباحث پیش و پا افتاده قلمداد می کند، اما بعد از اندکی طرح امنیت اجتماعی را که درست لباس و مدل موی جوانان را وارسی می کند، به تصویب می رساند. در مورد هاله نور هم که بعدها تکذیب کرد و یک دروغ بزرگ دیگر به حرف های نامربوط خود افزود ، بسیار جالب است. لطفا برای درک حرف من لینک زیر را حتما مشاهده کنید.
طرفداران احمدی نژاد به گزینه های اشاره و تکیه می کنند که در مجموع? یک دولت، نقش نهایت بیست درصدی دارد. ساده زیستی رئیس جمهور و وزرا، سفرهای استانی، زنده کردن شعارهای اول انقلاب و ... نمی تواند جایگزین یک برنامه منسجم، قانونمند و حسابگرا باشد. اگر نیروهای به کارگماشته شده، از ذهن فعال و تیز برخوردار نباشند و اگر از اصول مدیرت علمی و اسلامی بهره مند نباشند، و اگر در مرحله عمل از خود استقلال رأی که نشأت گرفته از یک برنامه هدفمند است، نباشند، چنانچه در بیست و چهارساعت روز، بیست و پنج ساعت هم کار کنند، بازدهی لازم را نخواهند داشت. همان طور که الان در سطح کلان کشور مشاهده می کنیم. نیروهای خلاقی که دارای ذهن تیز و برنامه ریزی شده بودند و می توانستند با روحیه جمعی و مقتدرانه ای که داشتند، کشتی متلاطم جمهوری اسلامی را با کمک ناخدای باهوش آن، به سر منزل برسانند، اما یکی یکی به کناری خزیدند و حال پس از چهار سال، نرخ تورمی که خود دولت به طور رسمی اعلام می کند، دو برابر زمان تحویل گرفتن دولت است. میزان رشد نقدینگی، کاهش تولیدات کشاورزی و ... که توسط خود دولت اعلام می شود، نیز مزید بر علت است.
آقای احمدی نژاد مدارک دانشگاه آزاد را قبول ندارند!!. خوب اشکالی ندارد، نداشته باشند. مگر قبول یا رد ایشان ملاک یک کار قانونی و شرعی است؟! ایشان حتی در لباس ریاست جمهوری حق اظهار نظر در مورد یک ارگان کاملا قانونی را ندارند. فارغ از اشکالاتی که به دانشگاه آزاد و حتی دولتی ها وارد است ، در شأن و مقام یک رئیس جمهور نیست که با این ادبیات و در مقابل جمع عظیمی از بینندگان داخلی و خارجی که بسیاریشان، آرزوی نابودی نظام جمهوری اسلامی را در ذهن خود می پرورانند، مسائلی نامربوط را به میان بکشانند.
امید است روزی فرا رسد که انسان های وارسته و توانایی در رأس حکومت قرار گیرند که تمام همت و تلاششان در جهت دفاع صحیح از دین خدا و نظام اسلامی است.